English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
landing forces U نیروهای پیاده شونده
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces U قوای اب خاکی
army forces U نیروهای زمینی
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
landing U فرودگاه هواپیما
landing U اسکله
landing U فرود ژیمناست به زمین
landing U ورود بخشکی
landing U نشستن هواپیما
landing U پاگردان
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing U ورود به خشکی
landing U فرود
landing U پاگرد
landing U بزمین نشستن هواپیما
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips U باند فرود
landing strip U باند فرود
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing mat U باندفرود تعجیلی
landing mat U باند فرود اضطراری
landing light U چراغ فرود
landing hill U تپه فرود
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing gear U ارابه فرود
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing beach U ساحل پیاده شدن
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing U فرودهوایی
air landing U فرود از راه هوا
landing field U فرودگاه
forced landing U فرود اجباری
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
instrument landing U فرود کور
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه فرود
landing approach U مسیر تقرب
landing angle U زاویه فرود
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
administrative landing U پیاده شدن اداری
landing craft U کرجی ساحلی
landing stage U حملباقایق
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing zone U منطقه فرود
landing zone U منطقه نشست هوایی
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
forced landing U فرود اجباری هواپیما
night landing U فرود شبانه
night landing U پیاده شدن درساحل در شب
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
soft landing U فرود نرم
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
landing deck U غرشهفرود
landing window U پنجرهفرود
landing weight U وزن فرود
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing place U فرودگاه اسکله
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
landing party U گروه اب خاکی
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing site U پایگاه فرود
landing order U دستورتخلیه بار
landing order U اجازه تخلیه بار
landing site U محل فرود
landing slab U تاوه پاگرد
landing spot U نقطه فرود
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
front landing gear U ترمزجلوییفرود
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
deck landing aid U کمکهای فرود
nose landing gear U ترمزفروددماغه
main landing gear U ترمزاصلیفرود
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
brigade landing team U تیم پیاده شونده تیپی
landing, storage, delivery U تخلیه
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
landing, storage, delivery U نگهداری
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
landing, storage, delivery U تحویل
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
landing craft raiding U قایق هجومی
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
landing craft assault U قایق نیرو پیاده کن
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
army U صف
the a of the army U پیشرفت ارتش
army U جیش
army U جمعیت
army U دسته
army U سپاه گروه
army U لشگر
army U ارتش
army U ارتش نیروی زمینی
army U نیرو زمینی
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
forces U زور
forces U نافذ
forces U تحمیل کردن
forces U مجبورکردن
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces U شروع به عمل یا کار
forces U نیرو
forces U جبر
forces U عنف
forces U نفوذ
forces U قدرت
forces U مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U پاس بی هدف
forces U بی عصمت کردن
forces U بزور بازکردن
forces U مجبورکردن بزورگرفتن
forces U مسلح کردن
forces U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces U خشونت نشان دادن
forces U بردار نیرو
forces U شدت عمل
forces U عده
forces U قوا
forces U راندن
forces U بیرون کردن
forces U بازور جلو رفتن تحمیل
forces U یکان قسمت نظامی
forces U فشار دادن
forces U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces U نیروی نظامی
forces U وادار کردن
forces U مجبور کردن
active army U ارتش کادر
right wing of army U جناح یمین
right wing of army U پهلوی راست میمنه
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
army artillery U توپخانه ارتش
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
standing army U ارتش دائمی
standing army U ارتش منظم
regular army U ارتش دائمی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
the losses of the army U تلفات ارتش
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
field army U ارتش
field army U ارتش صحرایی
field army U ارتش رزمی
regular army U ارتش منظم
regular army U ارتش کادر ثابت
standing army U ارتش کادر ثابت
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
to join the army U به سربازی رفتن
army of observation U عده دیدبانی
army of occupation U نیروهای اشغالی
army of occupation U نیروی اشغال کننده
army of occupation U نیروی اشغالگر
army of occupation U ارتش فاتح ارتش اشغالگر
to serve in the army U درارتش خدمت کردن
Territorial Army U ارتشتحتآموزشبریتانیا
army regulation U نظام نامه ارتشی
army regulation U مقررات ارتشی
army reserve U قسمت احتیاط نیروی زمینی
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
army staff U ستاد نیروی زمینی
army staff U ستادارتش
conscript army U ارتش سربازان وفیفه
army aviator U خلبان هوانیروز نیروزفر
army commander U فرمانده ارتش
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army corpa U سپاه
army corpa U ستون
army corps U سپاههای ارتش
army corps U سپاههای نیروی زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com